وب نوشت مدنی قمی

دانشنامه علوم دینی

وب نوشت مدنی قمی

دانشنامه علوم دینی

مشخصات بلاگ
وب نوشت مدنی قمی

در این وبلاگ سعی شده جزواتی مختلف اعم از اخلاقی و دروس دینی و ... قرار داده شود.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۲ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

حضرت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای

 در دیدار اعضای ستاد کنگره بزرگداشت آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی: 


مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی جزو برجسته ترین فقهای سالک و عارف در دوره متاخر به حساب می‌آید که نظیر ایشان در نجف و بقیه شهرها خیلی معدود است

 اینها شاگردان برجسته مرحوم آخوند ملاحسین قای همدانی هستند که آن بزرگوار خود داستانی است و تنها دو سه نفر از شاگردان ایشان معروفند مثل سید احمد کربلایی، شیخ محمد بهاری و یکی از آنها میرزا جواد آقا ملکی تبریزی است.

مرحوم میرزا جواد آقا از خانواده اعیان است چون از خانواده ملک التجار بوده است

این مرد از آن منشاء اجتماعی به نجف می رود و سالهای متمادی در آنجا اقامت می‌کند

و همتش هم فقط این نیست که

درس بخواند و یک فقیه متقی و پرهیزکار شود.

بلکه

همت می‌کند تا آن حجاب‌هایی را که در مقابل انسان وجود دارد

و در مسیر تکامل انسان مانع حرکت می شود

از پیش روی خودش بردارد.

و در این راه واقعا مجاهدت می‌کند

و به مقامات عالی عرفانی می رسد.

من از حضرت امام رضوان الله تعالی علیه پرسیدم که شما مرحوم میرزا جواد آقا را درک کردید؟ ایشان با ابراز تاسف فرمودند: نه نشد که من درس و جلسات ایشان را به طور کامل درک کنم. بعد فرمودند آقای آشیخ محمدعلی اراکی آمدند به من گفتند چنین جلساتی هست و شما شرکت کنید، من هم یکی دو جلسه رفتم منتها آن زمان ذهنمان پر بود از مفاهیم عرفان نظری که مرحوم آقای شاه‌آبادی رضوان الله تعالی علیه تدریس می‌کردند ـ عرفان نظری برای کسانی که در این راه وارد می شوند یک عالم براق و پر طمطراق و شیوایی است که دل را جذب می‌کند.
مرحوم میرزاجواد آقا طریقه سلوکشان این نبود و به عرفان نظری زیاد نمی‌پرداختند بلکه تربیت اخلاقی و سلوکی می‌کردند و انسان‌ها را پرورش می‌دادند. لذا مراجعه کنید به المراقبات یا رساله لقاء الله ایشان می‌بینید مطالبی که برای تربیت مخاطب بر زبان مبارک ایشان جاری یا از قلم ایشان صادر شده است آن طمطراق عرفان نظری را ندارد ـ امام گفتند چون ذهن ما پر بود از مطالب مرحوم شاه آبادی، [جلسات میرزا جواد آقا] خیلی ما را جذب نکرد.

وقتی این مساله را من از ایشان پرسیدم شاید حدود 60 سال از آن زمانی که ذکر می‌کردند گذشته بود با این حال تاسف می‌خوردند و می‌گفتند افسوس که نشدبه آن جلسات بروم با آن که امام در آن زمان درس مرحوم شاه آبادی می‌رفتند.
از لحاظ فقهی هم ایشان برجسته بودند. شاگرد حاج آقا رضا همدانی بودند که همه می‌دانند جزو فقهای بسیار قوی است و کتاب‌های فقهی ایشان الان در حوزه‌های علمیه مرجع است. لکن مطلقا ایشان [میرزا جواد آقا ملکی] نمی‌خواستند به عنوان فقاهت خودشان را معرفی کنند. بحثشان تربیت معنوی و سلوکی طلاب و حوزه‌های علمیه بود.
بنده سالها پیش در یک مجمعی گفتم که مرحوم میرزا جواد آقا در قنوت نماز شبش (با تمام خضوع و خشوعش) این شعر را می‌خواند

ما را ز جام باده گلگون خراب کن\ زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
این حالات را ما فقط می شنویم و تصورش هم شاید برای ما آسان نباشد که این چه حالی است که یک پیرمرد فقیه بزرگوار در نماز شبش شعر حافظ را با این حال بخواند.
فرزند ایشان جوان از دنیا رفته بود. در همین حال برخی شاگردان خدمت ایشان رسیدند و ایشان اصلا این مصیبت را اظهار نکرده بود بعد که شاگردان می‌خواستند بروند به آنها گفته بود یک جنازه‌ای هم اینجا هست اگر آقایان موافقید تشییع کنیم، می‌پرسند کیست، می فهمند فرزند ایشان از دنیا رفته است. چنین قدرت، صبر و عظمتی داشته‌اند.

               

آیت الله العظمی جوادی آملی

(در دیداراعضای برگزار کننده همایش بین المللی اخلاق و ادیان و مسئولین کمیته های این همایش )  :

 

_از این همایش امید می رود که باعث پیدایش و شکوفایی نظام های اخلاقی گردد.

_صرف متخلق شدن هم هدف نیست

و وسط راه است

و باید کوشید تا با تزکیه به مقام "مقربون" برسیم

چرا که

 

اخلاقی که به عرفان نمی انجامد ابتر است.

خشم علامه جوادی در جلسه اخلاق روز پنجشنبه از عوامیت و توقف حوزویون در مسائل سلوکی و عرفانی:

عرفان  از اخلاق خیلی فاصله داره

خیلی یعنی خیلی

خیلی ها میتونن آدم خوبی باشن

مرحوم علاّمه مجلسى ، شیخ صدوق و دیگر بزرگان رضوان اللّه علیهم حکایت کرده اند:

یکى از شیعیان و دوستان امام رضا علیه السلام به نام ابومحمّد غفّارى گوید: در یک زمانى ، بدهکارى من به افراد زیاد شده بود و توان پرداخت آن ها را نداشتم .

با خود گفتم : بهتر است نزد حضرت علىّ بن موسى الرّضاعلیهما السلام شرفیاب شوم ، چون هیچ ملجا و پناهى جز مولا و سرورم نمى شناسم ؛ و تنها آن حضرت است که مرا ناامید نمى کند و کمک مى نماید تا قرض هاى خود را پرداخت کنم و زندگیم را سر و سامانى دهم .

علامه جوادی آملی:

 

گوهر ذات اخلاق به منزله مقدمه گوهر ذات عرفان است.

اینها در عرض هم و همسان و همتای هم نیستند تا بگوییم تفاوتشان چیست؛

یکی در جهاد اوسط است  و  دیگری در جهاد اکبر.

اخلاق اصلاً در مرز عرفان راه ندارد، چه اینکه عرفان اصلاً در محدوده و قلمرو اخلاق نیست؛ یکی عهده‌دار جهاد اکبر است و یکی عهده‌دار جهاد اوسط. مستحضرید که

جهاد با دشمن بیرون «جهاد اصغر» نام دارد

و جهاد با نفس که بین عقل و نفس مبارزه نفس‌گیری است، «جهاد اوسط» نام دارد و اگر در آن حدیث نبوی معروف از مبارزات اخلاقی و فضیلت تقوا و مانند آن به جهاد اکبر یاد شده است، این اکبر نسبی است نه اکبر نفسی. در درون جان انسان بین نفسی که «امّار بالسوء» است و عقلی که «امّار بالحسن» است، درگیری است که این جهاد، جهاد اوسط است.

شرح حال سعدی شیرازی(علیه رحمه)و قبول افتادن شعر وی در محضر حق سبحانه و تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مرحوم قاضی نور الله شهید در مجالس المومنین در ضمن شرح حال سعدی شیرازی فرماید که یکی از مشایخ منکر وی بود،شبی در واقعه ای دید که درهای آسمان گشوده شد و ملائکه با طبق های نور از آسمان نازل شدند،پرسید که این چیست؟گفتند:برای سعدی شیرازی است که بیتی گفته که قبول حضرت حق سبحانه و تعالی افتاده و آن بیت این است:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار               هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

ضرورت استاد اخلاق از نظر اساتید اخلاق

طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن *** ظلمات است بترس از خطر گمراهی (حافظ)

تربیت شروع شدن انسان بدون استاد و به طور خود رُو امکان پذیر نیست، کسی نمی تواند مدعی شود بدون این که فردی او را ارشاد کند قادر است قلب خود را صفا و جلا دهد و خویش را از رذائل اخلاقی بپیراید.

کسانی که بدون استادی کامل، ره پیموده اند و به خیال خود در سیر و سلوک عرفانی قدم برداشته اند هر کدام به گونه ای به انحراف کشیده شده و در درّه های کج فکری، تنگ نظری و انحراف اعتقادی سقوط کرده اند.

سخنی از امام خمینی

استاد اخلاق برای خود معین نمایید. جلسه ی وعظ و خطابه و پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرُو نمی توان مهذب شد. اگر حوزه ها همین طور از داشتن مربی اخلاق و جلسات پند و اندرز خالی باشد محکوم به فنا خواهد بود. چطور شد علم فقه و اصول به مدرس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد لازم است، لکن علوم معنوی و اخلاقی به تعلیم و تعلم نیازی ندارد و خودرُو و بدون معلم حاصل می گردد؟(1)

علامه حسن زاده آملی:

یکى از بزرگان مى گوید: در مسافرت بودم و جهان را سیر مى کردم ، به روستایى رسیدم . عزیزى ما را به باغش به مهمانى برد.گفت:

 اینها زرد آلوى باغ ماست . از زرد آلو تربیت شده مى خواهى یا تربیت نشده.

من به زبانش آشنا نبودم که چه مى خواهد بگوید: زرد آلویى آورد که ترش ‍ بود آب نداشت ، بعد زرد آلویى دیگر آورد که خیلى شیرین و پر آب بود.
گفت:

 آقا این زرد آلو، بیرون باغ روییده ، خودرو است ، باغبان بر سرش ‍ نبوده و اینطور بار آمده

اما این یکى باغبان داشته و به وقت آب خورده ، و مراقبت دیده ، این پرورده است آن پرورده نیست . این تربیت شده است آن تربیت شده نیست .

 انسان مربى مى خواهد انسان برنامه مى خواهد .

خلاصه جواب نامه حضرت علامه حسن زاده آملی به یک دوست (سال ۱۳۴۸)

دیدگاه امام خمینی درباره اصل ضرورت «استاد اخلاق و عرفان » در سیر و سلوک

امام خمینی انسان را دارای سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم معرفی می فرمایند: اول نشئه آخرت و عالم غیب و مقام روحانیت و عقل دوم نشئه برزخ و عالم متوسط بین العالمین و مقام خیال سوم نشئه دنیا و مقام ملک و عالم شهادت که برای هر یک کمال خاص و تربیت مخصوص و علمی مناسب با آن نشئه وجود دارد. علم مربوط به الهیات و عوالم وجودیه راجع به کمالات عقلی و وظایف روحی است و اعاظم حکما و اصحاب معرفت و عرفان متکفل بیان آن هستند و علم مربوط به منجیات و مهلکات اخلاقی و تربیت قلب به اعمال و وظایف قلبی رجوع می کند و علمای اخلاق و اصحاب ریاضت و معرفت متکفل بیان آن می باشند و علم به تربیت ظاهر به علم فقه و مبادی آن رجوع می کند که متکفل بیان آن فقها می باشند و هر یک از این مراتب به هم مرتبط است به گونه ای که آثار هر یک به دیگری نیز سرایت می کند چه در جانب کمال و چه در جانب نقص و چون تمامی این مراتب از جانب خداوند متعال و اولیایش ـ علیهم السلام ـ می باشد پس با اثبات یکی نمی توان دیگری را نفی کرد و همان طور که علوم عقلی و اعتقادی و فقهی به استاد و درس و بحث و تربیت در همان جنبه نیاز دارد علم اخلاق نیز چنین است. لذا

سر الفتوح ناظر بر کتاب پرواز روح صفحات 27 تا 39:

 ...و ثانیاً

قضیه سیر و سلوک، و پیمودن راههای باطنی، و سیر در مراحل نفس، و تهذیب و تزکیۀ اخلاق و عرفان به معارف آلهیّه مگر از سایر امور از نقطه نظر حکم، جداست؟

چرا در قضیۀ امراض جسمانی از روح ولایت امامان بدون حاجب مدد نمیگریم؟ و نزد طبیب میرویم؟

و چرا در مسائل فرعیه شرعیه از روح آنان مدد نمیگیریم؟ و به فقیه مراجعه میکنیم؟

و چرا در مسائل تفسیریه از روح امیرالمؤمنین استمداد نمیکنیم؟

و برای حلّ معضلات مسائل حکمیّه و فلسفیه از جان ولایت نیرو نمی طلبیم؟

و چرا در یکایک در مسائل از حقیقت آنان و از روح ولایت کلیه مدد نمی جوئیم؟

علامه حسینی طهرانی:     و ما چون از علت این کلام رائج در بین دسته ای از عامیان متلبّس به لباس اهل علم که :

«در امور اخلاقیّه نیازی به استاد نیست و از توسل به حضرات معصومان، و از استمداد حضرت صاحب الزمان ، معضلات راه سیر و سلوک حلّ می گردد »

تفحصّ به عمل آوردیم ،

معلوم شد که جان و روح را بسیار سرسری می گیرند؛ و بدان وقعی نمی نهند؛ و برای آن ارزش و اعتبار عتنابهی قائل نیستند؛