وب نوشت مدنی قمی

دانشنامه علوم دینی

وب نوشت مدنی قمی

دانشنامه علوم دینی

مشخصات بلاگ
وب نوشت مدنی قمی

در این وبلاگ سعی شده جزواتی مختلف اعم از اخلاقی و دروس دینی و ... قرار داده شود.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در کنگره بزرگداشت حضرت آیت‌الله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی :

طرح این‌گونه کنگره‌ها از برکات نظام اسلامی است،

یک فقیه از آن جهت که عالم دینی است باید سهم الارث خود را بشناسد و طلب کند،

این‌که گفته شد «العلما ورثة الانبیاء»، این جمله نسبت به علمای راستین خبری است، اما نسبت به دیگر عالمان

یعنی این‌که ای عالم بکوش و ارث ببر،

اگر آمدی حوزه و چیزی نصیبت نشد، ضرر کردی،

بکوش که چیزی بفهمی و وارث انبیا شوی.

__صاحب عروه این مطلب را فهمید و از یزد به مشهد، از مشهد به اصفهان و از اصفهان به نجف به دنبال ارث خود می‌گشت و موفق شد،

آن‌که نرفت حوزه ضرر کرده،

آن‌که رفت حوزه و به دنبال نخود سیاه گشته ضرر کرده،

آن‌که تا نیمه راه رفته ضرر کرده،

آن‌که ارث خود را نشناخت و نگرفت ضرر کرده،

آن‌که ارث خود را یافت مانند سید سود برده است،

سید فهمید که باید وارث انبیا شود، این ارث بردن به قدر پیوند داشتن با انبیا بوده است،

بارها این به عرضتان رسید که در ارث مال مرگ مورث شرط است، در ارث علم مرگ وارث شرط است،

تا وارث نمیرد چیزی از مورّث به او نمی‌رسد

تا «موتوا قبل أن تموتوا» نشود او را وارث انبیا نمی‌کنند،

سید با مرگ ارادی از بازیگری‌، بیراهه‌رفتن و راه کسی را بستن مُرد،

سید لیاقت پیدا کرد که وارث سلسله انبیا شود.

__انما انت مبشر در قرآن نیامده است، بلکه إنما انت منذر آمده است،

تأثیر انذار بیش از تبشیر است،

خداوند همین میراث را در آیه نفر سهم فقیهان خواند، این راه میراث‌بری را مشخص کرده است،

ممکن است کسی بیاید قم فقیه، فیلسوف متکلم و مفسر شود اما منذر نشود،

انذار کار آسانی نیست،

نه به سخن‌خوانی نه به سخن‌دانی و نه به تألیف و کتاب نوشتن و تدریس است،

مگر هر عالمی عُرضه دارد جامعه را از جهنم بترساند،

این کار هر کسی نیست،

وقتی وجود مبارک رسول گرامی از جهنم سخن می‌گفت، تمام صورتش سرخ می‌شد

مانند این‌که یک فرمانده لشکر از حمله ارتش جرار بیگانه خبر دهد،

مگر کار آسانی است؟!

مگر مردم حرف هر کسی را گوش می‌دهند؟!

__فقیه نیامده درس بخواند تا کتاب بنویسد،

فقیه آمده درس بخواند تا جامعه را "جهنم‌ هراس" کند،

زیرا خداوند در آیه نفر این مطلب را به او گفته است، این انذار از سه مشرب حکیمانه، واعظانه و جدال احسن است، این راه‌های گوناگون یا راه استدلالی است یا راه موعظه‌ای است یا راه استفاده از مقدمات مقبول و معقول است،

سید تنها فقیه جامد ایستای یک بعدی نبود،

مناجات‌ها و گریه‌ها داشت،

نامه‌های سیاسی داشت،

فقها باید بفهمند وارثان انبیا هستند و تا نمردند چیزی به آنان نمی‌دهند و مهم‌ترین میراث انبیا انذار مردم است.

 

__اما در امور عملی و علوم عملی فقه رییس علوم عملیه است، اخلاق و حقوق وجود دارد اما ریاست با فقه است، این بیان نورانی امیر بیان در نهج‌البلاغه فرمود که هر کس بدون فقه تجارت کند، در ربا می‌افتد، تمثیل است، یعنی در موارد دیگر هم همین‌طور است، یعنی کسی که در سیاست، فرهنگ، جشنواره‌های فرهنگی و مانند آن بدون فقه شود، به گناه می‌افتد، گودال جلوی تاجران ربا است، گودال سیاست‌مداران سر از غرب یا شرق درآوردن است، گودال زیرپای فرهنگیان سر از ایران‌گرایی درآوردن است، ریاست همه علوم عملیه را حلال و حرام خداوند مشخص می‌کند، چه واجب و چه حرام است، رییس علوم عملیه فقه است، سهم سید در این بخش وافی و کافی بود و عمری را در این بخش گذرانده بود، او هم حوزه نجف و هم علما را با تعلیم و تدریس انذار کرد، مقلدان را با علام فتوا انذار کرد، جلوی لطمه خوردن و به گودال افتادان حوزه را با فقه مدلل گرفت و هم جلوی به گودال افتادن مردم را با فتواهای خود گرفت.

 

__سیدکاظم طباطبایی به همت مرحوم کاشف الغطاء عروه را نوشتند، آنان که با حاشیه آشنا هستند می‌فهمند که قلم عروه قلم مرزبندی شده است، مرحوم کاشف‌الغطا و برادرش می‌گفت ما زحمت می‌کشیدیم تا عروه سکه قبول بخورد، سید کاظم، مرحوم کاشف‌الغطا و امثال آن را پروراند، عروه برای این‌که محتوای عمیقی دارد و قالب خوبی دارد، هم لفظ خوب و هم محتوای خوب دارد، یک قرن است به جای شرایع نوشته است، درس‌های خارج که قبل از عروه مطرح می‌کردند از شرایع بود، اغلب از شرایع سخن می‌گفتند، بزرگان دیگر هر که آمد شرح بر شرایع نوشت، اگر کسی بخواهد دستش پر باشد در درجه اول شرایع را معیار قرار دهد.

__روی رهنمود مرحوم علامه طباطبایی برای یافتن یک روایات که پنجاه سال پیش سخت بود، اول به شرایع مراجعه می‌کردیم و باب روایت را پیدا می‌کردیم و آن را در وسائل جست‌وجو می‌کنیم، اما کم کم عروه مرحوم سید به جای شرایع نشست و شروح عروه به جای شرایع نشست، این کار کار آسانی نیست، داشتن قلب عمیق و قالب دلپذیر عروه را عروه کرد، گرچه که صاحب عروه مبتکر نبود، اما او خوب شناخت که در میان فقها کی چه آورد، و راه رهاوردی مثل او را بداند.

__از نظر کثرت تتبع و اطلاعات راه جواهر را پیش گرفت، از نظر تولید علم روش شیخ انصاری را پیش گرفت، کسی که راه دیگران را پیش بگیرد، کار نیست، کسی که راه علمای دیگران را پیش بگیرد و مانند آنان حرف بزند کاری نکرده است، اگر کسی حرف تازه‌ای روی مواد خام آورد آن‌گاه می‌تواند درس خارج ارائه کند، آن‌گاه این درس خارج است، صاحب عروه از نظر احاطه راه صاحب جواهر را پیش گرفت، روی جواهر سلطه داشت و آن را مطالعه می‌کرد، نمونه ای کار در جواهر و در کار سید دیده می‌شود، سلطه صاحب جواهر در این کارها مشخص می‌ شد.

__مرحوم صاحب جواهر در مکاسب محرمه مسأله رشا را مطرح می‌کند، خداوند از رشا به سحت تعبیر کرده است، یعنی پوست انسان را می‌کند، اگر می‌بیند برخی گرفتار اختلاس شدند و مصلوب الحیثیه شدند به این دلیل است، مرحوم صاحب‌جواهر می‌گوید آیا رشوه که حرام است انسان در برابر رشوه بخواهد انجام دهد و ادامه می‌دهد این موضوع تنها در مسائل مالی نیست بلکه مدح بی‌جا و ثنای بی‌جا، کسی نیز نوعی رشوه است، به عنوان مثال کسی حجت‌الاسلام والمسلمین نیست را آیت‌الله بگوییم، همین فتوا را مرحوم سید در بحث قضا وارد می‌کند، اگر قاضی دیروز حجت‌الاسلام بود و امروز چون با او کار دارند می‌شود آیت‌الله، مرحوم صاحب عروه بیان می‌کند که این خطر و رشوه است، این کرنش نابجا این‌ها گودال است، این سلطه سید است که از مکاسب محرمه این مطلب را به قضا می‌آورد، زیرا می‌داند که در مکاسب محرمه چه گذشته است.

__فقه اول حدیث بود، ائمه ابتدا حدیث می‌گفتند و متن احادیث متن فتوای این خاندان بود،... از این حدیث استنباطات فقهی شکوفا شد، اصول خروجی فقه است، قواعد فقهی خروجی فقه است، اصول فقه قواعد فقهی شده است، این کار کم کم سامان پذیرفت، در جریان شیخ انصاری آن قدر در قاعده فضولی کار کرد که یک قاعده سیال شد و گرنه در ابتدا یک قاعده کوچک بود، این گونه موارد یعنی وضع قاعده کردن و از فقه قاعده فقهی درآوردن تولید علم است.

__یکی از فتواهای سید این است که «پیمان‌های دو طرفه ابتدایی نیز واجب‌الوفا است»، بر اساس این قاعده بسیاری از مسائل امروز مانند بیمه‌ها، گفت‌وگوها و پیمان‌ها سامان می‌‌یابد، این فتوا یک فتوای زنده‌ و از ابتکارات سید است، یعنی این‌که اگر شما قرار گذاشتی و تخلف کردی با یک ببخشید حل نمی‌شود، بلکه معصیت کرده‌ای، اگر با کسی وعده کردی و قرار ملاقات داشتی باید وفا کنی و واجب است بروی این موضوع نمونه‌ای از فتوای سید است، راه علمی مرحوم سید این است که در سلطه علمی ادامه‌دهنده راه مرحوم صاحب جواهر بود و در ابتکار و تولید ادامه‌دهنده راه شیخ انصاری بود.

__این طلبه‌ها در بین‌الطلوعین حاضر می‌شدند و فرمایش‌های صاحب عروه را مباحثه می‌کردند، اگر کسی بخواهد بماند و عالم شود راه همین است، وقتی وارد مسجد بالاسر می‌شدند درباره فقه و اصول صحبت می‌کردند و از برکات آن حضرت امام خمینی(ره) است، اگر این بزرگداشت تمام شد وظیفه ما ادامه دادن راه سید است، «مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»، هر چه که نسخ شد، نسخ نشد، بالاتر از سید و همتای سید باید بیاید، این آیه وعده می‌دهد،

الان کار ما چیست؟

کار ما حوزویان این است که آن‌چه که محل ابتلای عملی نظام چه دولت و چه ملت، محل ابتلای علمی حوزه علمیه باید باشد، آن‌چه دولت و نظام اسلامی لازم دارد باید استنباط کنیم و تحویل بدهیم.

__«وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»، «وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» و « وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ» ...خداوند در این آیه کسانی را تهدید می‌کند که بتوانند بما انزل الله حکم کنند، اما نمی‌کنند،

اگر چیزی محل ابتلا باشد و فقیه آن را حکم نکند مشمول این آیه می‌شود،

صاحب عروه جهاد و انفال را حکم نکرده است، زیرا محل ابتلای او نبود، ااگر دستگاه قضا بخواهد حکم کند،

بسیاری از مسائل قضایی قانون نانوشته است، بسیاری از مسائل جزایی ناننوشته است، مرتب به کمیسیون قضایی نیابت داده می‌شود تا مشکلات را حل کنند، در قانون اساسی به بهانه اجماع، تعارض و ابهام پرونده‌هایی را مسکوت می‌گذارند،  قضات مشغول پرونده‌داری هستند،

بر ما عالمان حوزه قم واجب است که مراکزی داشته باشیم تا جمیع نیاز‌های فقهی نظام را تأمین کنیم، تا در مسائل علمی «ِبمَا أَنزَلَ اللَّهُ» حکم کنیم، تا آنان در مسائل عملی ««ِبمَا أَنزَلَ اللَّهُ» عمل کنند،

نباید بگوییم ما مسؤول نیستیم، این مسائل محل ابتلای ما حوزویای باید باشد،

مکررات را بازگو کردن روا نیست،

ناگفته‌ها را گفتن نه تنها رواست که لازم است،

هر چه محل ابتلای عملی جامعه شد، باید محل ابتلای علمی حوزه علمیه باشد.

نظرات  (۱)

این بیانات بسیار ارزشمند و راهبردی بود ...
باید نصب العین جامعه ی علمی ما به ویژه حوزویان قرار گیرد ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی